فیلمهای جادهای را نمیتوان به سادگی تعریف کرد چون مانند هر ژانر سینمایی دیگری در سالهای گذشته دچار تحولات گوناگون شدهاند
گروه فرهنگ و هنر: فیلمهای جادهای را نمیتوان به سادگی تعریف کرد چون مانند هر ژانر سینمایی دیگری در سالهای گذشته دچار تحولات گوناگون شدهاند اما در مجموع یک فیلم جادهای بر عناصری متمرکز است که با نزدیکشدن به آنها میتوان تا حدی به درک فیلمهای جادهای راه یافت تا از آن طریق در ادامه به معرفی بهترین فیلمهای جادهای قرن اخیر بپردازیم.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از دیجیکالا مگ، یک فیلم جادهای عموما بر یک سفر جادهای متمرکز است. این سفر اغلب از طریق یک خودرو اتفاق میافتد گرچه نه ضرورتا و نه همیشه. در بسیاری از این آثار سفر هدفی مشخص را دنبال میکند، در طول مسیر شخصیتهای فیلم با تضادهایی میان خود یا از طریق محیط بیرونی روبرو میشوند و در این مسیر نوعی رشد یا تحول شخصیتی را از سر میگذرانند. به این ترتیب ممکن است در پایان سفر دیگر آن آدمهای سابق نباشند؛ این تغییرات ممکن است اساسی یا کوچک باشند.
هارمونی کورین کارگردان و فیلمنامهنویس آمریکایی چندی پیش در یکی از اظهاراتش گفته بود: «دیگر نمیتوان فیلم جادهای ساخت چرا که همه از موقعیتیاب استفاده میکنند. دیگر گموگورکردن خود غیرممکن شده». اشاره طعنهآمیز این هنرمند به تکنولوژیهای مدرن از آنجا سرچشمه میگیرد که اکتشاف بخشی از جهان فیلمهای جادهای است؛ اکتشاف جهان و در عین حال اکتشاف خود در رابطه با جهان و دیگران.
به این ترتیب گویا با امکانات جهان مدرن، گمشدن و به مسیری ناشناختهافتادن در معنای جادهای آن هم غیرممکنتر از گذشته شده است. همه چیز حسابشدهتر از قبل است. با این حال آیا در دوران جدید واقعا نمیتوان فیلمهای جادهای موفق ساخت؟ به نظر میرسد هنوز هم جریان فیلمهای جادهای ادامه دارد و در قرن بیست و یکم هم شاهد تولید آثار با کیفیتی در این حوزه بودهایم. در ادامه ۱۰ فیلم از میان بهترین فیلمهای جادهای قرن حاضر را با اولویت تاریخ ساخت معرفی میکنیم.
۱- و مادرت نیز همینطورعنوان اصلی: Y tu mamá tambiénسال ساخت: ۲۰۰۱کارگردان: آلفونسو کوارونمحصول: مکزیکدرام خیرهکننده
آلفونسو کوارون محصول سال ۲۰۰۱ میلادی و با بازی
ماریبل وردو،
گائل گارسیا برنال و
دیهگو لونا یک فیلم جادهای است که روایتگر سفر دو پسر نوجوان به همراه زنی است برای رفتن به ساحلی در مکزیک. ساحلی که البته معلوم نیست وجود دارد یا نه و فقط یک ماهیگیر از وجود آن خبر دارد.
زنی که با این دو نوجوان همسفر شده از همسرش خیانت دیده است و طبیعتا حضور در این سفر را برای دور شدن از واقعیت تلخ زندگیاش انتخاب کرده.
آلفونسو کوارون در این فیلم جادهای سعی کرده است جغرافیا، سیاست، مردم و فرهنگ مکزیکی را به نمایش بگذارد. او با شخصیتهایی تاثیرگذار در کنار داستانی واقعگرایانه و مستندگونه از پس این کار برآمده است.
امانوئل لوبزکی فیلمبردار این اثر سینمایی که برای فیلم بازگشته در سال ۲۰۱۵ برنده جایزه اسکار بهترین فیلمبرداری شده است چشماندازهای خیرهکننده مکزیک را به گونهای به تصویر کشیده که تماشاگر را تشنه سفر به آنجا میکند.
فیلم سینمایی
«و مادرت نیز همینطور» مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت و با فروش بیش از ۶ برابر بودجه تولید خود از نظر تجاری موفق ظاهر شد.
۲- خرگوش قهوهایعنوان اصلی: The Brown Bunnyسال ساخت: ۲۰۰۳کارگردان: وینسنت گالومحصول: ایالات متحده آمریکا، ژاپنخرگوش قهوهای یک فیلم مستقل و تجربی با بازی
وینسنت گالو و
کلویی سونی در جشنواره کن سال ۲۰۰۳ سر و صدای زیادی به پا کرد. باد کلی یک موتورسوار حرفهای است که برای شرکت در مسابقات موتورسواری از نیوهمپشایر به سمت کالیفرنیا حرکت میکند.
خرگوش قهوهای از آن دسته فیلمهایی است که تلاش میکنند وارد لایههای پیچیدهتری از معناسازی شوند و نگاهی هستیشناختی به جهان پیرامون بیاندازند.
وینست گالو علاوه بر بازیگری و کارگردانی فیلم، تهیهکنندگی، نویسندگی، تدوین، فیلمبرداری، طراحی لباس را نیز بر عهده دارد.
گالو توضیح نمیدهد که چرا
باد کلی چنین افسرده است. چیزی که مهمتر به نظر میرسد ابزارهایی است که
گالو از طریق آنها توانسته تماشاگر را محو اثر خود کند. گرچه فیلم ریتم تندی ندارد اما تصاویر دیدنی شاعرانه همراه با موسیقی
جکسون سی فرانک توانسته است حالوهوای تنهایی این شخصیت را در یک مسافت طولانی به بهترین شکل نشان دهد.
۳- خاطرات موتورسیکلتعنوان اصلی: The Motorcycle Diariesسال ساخت: ۲۰۰۴کارگردان: والتر سالسمحصول: آرژانتین، برزیل، شیلی، فرانسه، آلمان، پرو، بریتانیا، آمریکافیلم سینمایی
«خاطرات موتورسیکلت» به کارگردانی
والتر سالس محصول سال ۲۰۰۴ فیلمی جادهای است که در سال ۱۹۵۲ روایت میشود. اثری زندگینامهای از زندگی یک جوان ۲۳ ساله و دانشجوی پزشکی به نام
ارنستو چه گوارا که تمرکز آن بر دوران قبل از انقلاب
چگوارا است؛ سالها قبل از اینکه او به عنوان یک اسطوره انقلابی مارکسیست شناخته شود.
داستان فیلم مربوط به زمانی است که
چگوارا به همراه دوستش با یک متور نوترون ۵۰۰ سیسی به یک سفر طولانیمدت میروند. برنامه سفر آنها از بوینس آیرس تا شبه جزیره گوآخیرا از میان کوههای آند در امریکای لاتین است. مقصود آن دو از سفر در میان طولانیترین رشتهکوه جهان رسیدن به نوعی روشناندیشی در مورد همه چیزهایی است که تا قبل از آن در کتابها دیده و خوانده بودند.
آنچه این اثر سینمایی را از سایر آثار جادهای متمایز میکند موتور است. یک موتور نمیتواند پناهگاه خوبی برای سفری چنین سخت باشد یا فضای کافی برای دستافزارها، ابزار و خوراکیها فراهم کند. در عین حال سقوطی ناگهانی همواره در کمین است. گرچه فیلم دیدگاه رمانتیکی نسبت به این شرایط دارد: دو مرد، دو چرخ، چشماندازهای حماسیگونه کوهها و مسیرهای گردوخاکی آمریکای جنوبی.
خاطرات موتورسیکلت در مجموع مورد پسند منتقدان واقع شد و برنده جوایزی از جمله جایزه بفتای بهترین فیلم غیرانگلیسیزبان شد.
۴- صندلی پفدارعنوان اصلی: The Puffy Chairسال ساخت: ۲۰۰۵کارگردان: مارک دوپلاس، جی دوپلاسمحصول: ایالات متحده آمریکافیلم سینمایی
«صندلی پفدار» اولین فیلم بلند
برادران دوپلاس (مارک دوپلاس و
جی دوپلاس) است. آنها علاوه بر کارگردانی، نوشتن فیلمنامه این اثر سینمایی را به عهده داشتند.
مارک دوپلاس در
صندلی پفدار ایفای نقش
جاش را بر عهده دارد؛ شخصیتی که درگیر موسیقی است و یک صندلی پفدار را از سایت ایبی جایزه گرفته. این صندلی به صندلی قدیمی پدرش شباهت بسیاری دارد در نتیجه تصمیم میگیرد برای تولد پدرش این صندلی را به او هدیه دهد و برای رساندن هدیه سفر سهنفره دو روزهای را به همراه دوست و برادرش آغاز میکند.
فیلم کمبودجه
صندلی پفدار روابط پرتب و تاب دوره بیستسالگی را در کنار گرههای دراماتیک داستان به تصویر میکشد و به گونهای ساخته شده است که هم واقعی و اصیل به نظر میرسد و هم حماسی. نکته حیرتانگیز ماجرا این است که این اثر جادهای تنها با ۱۵ هزار دلار ساخته شده؛ پولی که
برادران دوپلاس از والدین خود گرفتهاند.
۵- گلهای پرپرعنوان اصلی: Broken Flowersسال ساخت: ۲۰۰۵کارگردان: جیم جارموشمحصول: ایالات متحده آمریکا، فرانسهجارموش در معرفی فیلمش معتقد است که
«گلهای پژمرده» نه یک کمدی-رمانتیک، نه یک تراژدی و نه فیلمی غمانگیز و عبوس بلکه آمیزهای است از همه اینها.
دان جانستون (با بازی
بیل مری) یک فعال برجسته در حوزه کسب و کار کامپیوتر بوده و اکنون بازنشسته شده است. از طرف دیگر آخرین همسرش او را ترک کرده و بسیار گوشهگیر است.
دان روزی نامهای بینام و نشان مربوط به یک رابطه قدیمی دریافت میکند که در آن نوشته شده پسری ۱۹ ساله دارد که ممکن است در جستجوی او باشد.
دان به پیشنهاد همسایهاش که کاراگاهی خصوصی است تصمیم میگیرد سفری جادهای را شروع کند و به سراغ روابط قدیمی خود و کشف حقیقت برود.
گلهای پرپر را
جیم جارموش کارگردانی کرده است. کارگردانی که هر نتیجهای از فیلمش بگیرید کمتر از خود سفر جادهای هیجانانگیز خواهد بود. مخصوصا اینکه
بیل مری تمام قابهای فیلم را با لباس معمولی و چهره سرد و بیروح خود پر کرده است و از میان چشماندازهای امریکایی با ماشینی اجارهای عبور میکند. فیلم دو سال قبل از بیرون آمدن اولین آیفون ساخته شده و در صحنههای مختلف آن
دان جانستون نقشه کاغذی بزرگی را روی صندلی کناری خود دارد و به جای جیپیاس از این نقشه برای پیداکردن راهها استفاده میکند.
این اثر سینمایی در سال ۲۰۰۵ توانست جایزه بزرگ جشنواره بینالمللی فیلم کن را از آن خود کند.